جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با براخاص

برسخان

برسخان
شهری است در اقصای ترکستان شرقی در حدود ختن و این غیر بَرْسُخان است که یاقوت گوید قریه ای است بر دو فرسنگی بخارا. (حواشی چهار مقاله چ معین ص 65). شهری است بر کنار دریا، آبادان و بانعمت و دهقان او از خلخ است ولکن هوای تغزغز خواهند. (حدود العالم چ دانشگاه ص 83)
لغت نامه دهخدا

بریاخان

بریاخان
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج. سکنۀ آن 145 تن. آب آن از چشمه ومحصول آن غلات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

براکاء

براکاء
نشست به زانو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بروکاء. (منتهی الارب). رجوع به بروکاء شود.
لغت نامه دهخدا

براساء

براساء
مردم. برساء. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به برساء شود، برکشنده. رجوع به افرازنده شود
لغت نامه دهخدا