جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آیدک

ریدک

ریدک
پسر، پسرک، جوانک، غلام بچه، برای مِثال ریدکان خواب نادیده مصاف اندرمصاف / مرکبان داغ ناکرده قطاراندرقطار (فرخی - ۱۷۷)، شاد باش و می ستان از ریدکان و ساقیان / ساقیان سیم ساعد، ریدکان سیم ساق (منوچهری - ۶۰)
ریدک
فرهنگ فارسی عمید

آیبک

آیبک
ماه بزرگ، ماه تمام
کنایه از معشوق
کنایه از بُت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، صَنَم، ایبَک، جِبت، بَغ، شَمسِه، ژون، طاغوت، وَثَن، فَغ، بُد
آیبک
فرهنگ فارسی عمید

ریدک

ریدک
پسر جوان امرد، بی ریش، غلامی که در دربار شاهان و بزرگان به خدمت مشغول بودند
ریدک
فرهنگ فارسی معین

آیزک

آیزک
کرم درخت، کرم شب تاب. (شعوری). و ظاهراً مصحف آتشیزک باشد
لغت نامه دهخدا