معنی آمستریس
- آمستریس(دخترانه)
- نام مادر اردشیر دراز دست پادشاه هخامنشی
واژههای مرتبط با آمستریس
سزستریس
- سزستریس
- نام یکی از فراعنۀ مصر است. (ایران باستان ج 1 ص 40)
آمیتیس
- آمیتیس
- نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی
آماتیس
- آماتیس
- نوعی کوارتز شفاف به رنگ بنفش یا صورتی که در جواهرسازی به کار می رود
ماتریس
- ماتریس
- قالب
مستریح
- مستریح
- طالب استراحت خواستارراحت
آکتریس
- آکتریس
- هنرپیشه زن، زنی که در صحنه تئاتر، تلویزیون و سینما نقش ایفا کند
ماتریس
- ماتریس
- آرایه ای مستطیل شکل از اعداد شامل چند سطر و ستون (ریاضی)، بخشی از قالب برش کاری فلزات که معمولاً به صورت کاسه ای گود است و سنبه در آن می نشیند (فنی)، فرم نگاتیو جهت پرس کردن صفحات صوتی (فنی)، قالب مخصوص حروف سربی در چاپخ
مستریح
- مستریح
- طالب استراحت
ماتریس
- ماتریس
- قالب گود یا برجسته که در آن ماده ای ریخته شود تا به صورت چیزی که قالب گرفته اند درآید، در ریاضیات آرایۀ مستطیل شکل از کمیت های جبری یا اعداد که در داخل دو کروشه و به صورت ستون های منظم نوشته می شوند و به وسیلۀ آن عملیات ریاضی انجام می شود