معنی آلیش - فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با آلیش
آلایش
- آلایش
- عمل و فعل آلودن آلودگی، فسق فجور ناپاکی، عادت زشت مانند عادت بافیون یا شراب
فرهنگ لغت هوشیار
آگیش
- آگیش
- درترکیب بمعنی آگیشنده آید: پای آگیش (بپای آویز پای پیچ)
فرهنگ لغت هوشیار
آلیز
- آلیز
- جفتک جفته لگد پرانیدن ستور با دو پای از عقب، جست جستن، رم رمیدن
فرهنگ لغت هوشیار