معنی آسیدات
- آسیدات(پسرانه)
- آسیداد، نام یکی از بزرگان هخامنشی
واژههای مرتبط با آسیدات
آسیداد
- آسیداد
- آسیدات، نام یکی از بزرگان هخامنشی
آسیات
- آسیات
- جَمعِ واژۀ آسیه
سیدات
- سیدات
- جَمعِ واژۀ سیده. رجوع به سید و سیده شود
آسادخت
- آسادخت
- دختر زیبا، دختر آرام، دختر با وقار
آلیداد
- آلیداد
- فرانسوی از عضاده تازی گوشه یاب خط کش مدرج دارای آلتی برای رویت و آن برای اندازه گیری زوایا بکار میرود ذو عضادتین
آکسیدان
- آکسیدان
- فرانسوی بد آمد
آمینات
- آمینات
- فرانسوی پنبه کوهی
آکسیدانت
- آکسیدانت
- بدآمد، پیش آمد، رخ داد
آمینات
- آمینات
- پنبه کوهی
