جدول جو
جدول جو

معنی آدورینا

آدورینا(دخترانه)
آدور، مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی، کمک کننده، یاری دهنده
تصویری از آدورینا
تصویر آدورینا
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با آدورینا

آشورینا

آشورینا
برهم زننده، تغییر دهنده، منسوب به آشور، نام دومین فرزند سام که نینوا را بنا نهاد
آشورینا
فرهنگ نامهای ایرانی

آتورینا

آتورینا
متحول کننده، تغییر دهنده، مشتق از واژه آشور که با گذشت زمان ش به ت تبدیل شده است
آتورینا
فرهنگ نامهای ایرانی

آموریان

آموریان
قومی از سوریان که نسب به کنعان بن نوح می رسانیدند و در میان اردُن و بحر متوسط مسکن داشتند و سپس درصدد توسعۀ مملکت خویش برآمدند و سرانجام تمام باشان را متصرف شدند
لغت نامه دهخدا

آسوریان

آسوریان
نام قومی از نژاد سامی، ساکن بابل که سپس بسواحل وسطای دجله و جبال مجاور آن هجرت کردند و در آنجا دولتی کوچک به نام آسور بنیاد نهادند، و آسور نام رب النوعی معبود آنان بود، پایتخت این ملک نیز در ابتدا شهری به همین نام بود ولی در دوره های بعد شهر کالاه (در توریه: کالَح) و پس از آن نینوا را عاصمۀ ملک کردند و استقلال آنان میان قرن هیجدهم و پانزدهم قبل از میلاد است، و رفته رفته این دولت بزرگ شد، از طرفی تا مصر و از یک سو تا کویر ایران و ارمنستان انبساط یافت و ماد و پارس دست نشاندۀ او شدند وایلام را از میان برداشت و پس از قریب ده قرن مردم ماد بر آن دست یافته و منقرض گردید (606 قبل از میلاد)، و در دورۀ هخامنشیان آسور یکی از چترپتی های ایران بود
لغت نامه دهخدا

آترینا

آترینا
صورت دیگری از آذرین، نام پسر اوپدرم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند
آترینا
فرهنگ نامهای ایرانی

فورینا

فورینا
الهۀ یکی از چشمه سارها و یکی از جنگل های مقدس واقع در ساحل راست رود تیبر، در دامنۀ جانیکول بوده، منشاء ستایش و شریعت او مبهم و نامعلوم است، در دورۀ جمهوری او را یکی از فوریها می پنداشتند ولی ستایشگاه او به تدریج از رونق افتاد و شامیها یا سوری ها رسوم مخصوص به خود را در آنجا رواج دادند، (از فرهنگ اساطیر یونان و رم تألیف پیر گریمال ترجمه بهمنش ج 1 ص 323)، رجوع به فوری شود
لغت نامه دهخدا