جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آدنا

آشنا

آشنا
عاشق، دلداده، آنکه او را می شناسیم، آگاه به چیزی یا امری، آنکه یا آنچه به ذهن و خاطر می آوریم
آشنا
فرهنگ نامهای ایرانی

ادنا

ادنا
نزدیک شدن، فرو هشتن، آویزان کردن، نزدیک شدن زایمان، جمع دنی، فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار

آمنا

آمنا
ایمان آوردیم گرودیم و براست داشتیم: متحسب آمنا و صدقنا سر از گریبان شرع بر آورد
فرهنگ لغت هوشیار

آشنا

آشنا
شناسا، شناسنده، شناخته، آگاه، باخبر، کسی که او را می شناسیم ولی با او رابطۀ چندانی نداریم، آنکه در کاری مهارت اندکی دارد مثلاً با نجاری هم آشناست، یار، دوست، عاشق
شِنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، اَشنَه، اِشناب، شِناه، آشناب، آشناه، شِنار، شِناو، سِباحَت، اِشناه برای مِثال بر سر دریا چو از کاهی کمم در آشنا / با گهر در قعر دریا آشنایی چون کنم (سنائی - ۲۱۶)، هیچ دانی آشنا کردن بگو / گفت نی ای خوش جواب خوب رو (مولوی - ۱۵۰)
آشنا
فرهنگ فارسی عمید

ادنا

ادنا
پایین تر، کمترین، پایین ترین، ضعیف تر، پست تر، زبون تر، افتاده تر
نزدیک شدن
ادنا
فرهنگ فارسی عمید