جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ایسیه

اجسیه

اجسیه
مونث اجسی: دوره اجسیه. یا دوره اجسیه. دوره ای که در آن انجمن تشکیل میگردد و اعضای آن برای مشورت و گفتگو گرد میایند: پانزدهمین دوره اجسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد
فرهنگ لغت هوشیار

امسیه

امسیه
شبانگاه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) : اتیته امسیه امس، شبانگاه دی نزد او آمدم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، امصار جَمعِ واژۀ مصر در دیگر معانی آن نیز هست. رجوع به مصر شود
لغت نامه دهخدا

احسیه

احسیه
جَمعِ واژۀ حُسْوَه، یاری دادن کسی را در بریدن و گردآوردن حشیش، احشاش کلأ، بالیدن کلأ آن قدر که آن را بریدن نتوانند، احشاش مَراءه، خشک شدن بچه در شکم او. (تاج المصادر) (منتهی الارب) ، اَحَش ّ الشحم الناقه، باریک ساق گردانید پیه ناقه را، احششته عَن حاجته، بازداشتم او را از حاجت وی به اعجال. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

احسیه

احسیه
موضعی است به یمن که در حدیث رِدّه ذکر آن آمده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

اکسیه

اکسیه
بوزه که عبارت از شراب است که از آرد جو و امثال آن می سازند و به تازی نبیذ گویند. (آنندراج) (برهان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا