جدول جو
جدول جو

معنی اوشهنگ

اوشهنگ(پسرانه)
هوشنگ، پسر سیامک پادشاه پیشدادی ایران
تصویری از اوشهنگ
تصویر اوشهنگ
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با اوشهنگ

اوشنگ

اوشنگ
ریسمانی که در خانه ها کنار دیوار یا جای دیگر می بندند و جامه ها را روی آن می اندازند، رژه، ریجه، بند، ریسمانی که خوشه های انگور یا میوه های دیگر را به آن آویزان می کنند، آونگ، اوننگ
فرهنگ فارسی عمید

اوشنگ

اوشنگ
معلاق یعنی ریسمانی که در خانه ها بندند و جامه و ازار و رومال (روپاک) و لنگی و قطیفه و جز آن بر آن اندازند، قلعه و حصار. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خوشرنگ

خوشرنگ
آنچه که رنگش نیکو باشد، هر چه که دارای ظاهری آراسته و مطبوع باشد
خوشرنگ
فرهنگ لغت هوشیار

لولهنگ

لولهنگ
آفتابه گلی ابریق. یا لولهنگ اش آب میگیرد (برمیدارد)
لولهنگ
فرهنگ لغت هوشیار