جدول جو
جدول جو

معنی انوشیروان

انوشیروان(پسرانه)
دارای روان جاوید، دارنده لوح جاویدان، لفب خسرو اول پادشاه ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر (ص) در زمان این پادشاه متولد شد
تصویری از انوشیروان
تصویر انوشیروان
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با انوشیروان

انوشروان

انوشروان
انوشیروان، دارای روان جاوید، دارنده لوح جاویدان، لفب خسرو اول پادشاه ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر (ص) در زمان این پادشاه متولد شد
انوشروان
فرهنگ نامهای ایرانی

انوشروان

انوشروان
انوشیروان عادل کسری: انوشروان در باغ رفت و گرد جماعت درنگرید. (فارسنامۀ ابن البلخی). رجوع به انوشیروان شود
لغت نامه دهخدا

انوشروان

انوشروان
ابن محمد بن خالد بن محمد القاسانی. وزیر مسترشد بالله خلیفۀ عباسی مردی دانشمند بود و تاریخی لطیف کرده است بنام صدور زمان الفتور و فتور زمان الصدور. عماد اصفهانی در کتاب نصرهالفتره و عطرهالفطره که در تاریخ آل سلجوق نوشته از کتاب انوشروان وزیر بسیار روایت آورده است. وی به سال 532هَ. ق. درگذشت. مقامات خود را به امر خلیفه از ده به پنجاه رسانید. (ابن خلکان چ تهران ص 458) ، چوب جولاهگان. (آنندراج).
- ناقۀ ذات نیرین و ذات انیار، ناقه ای کلانسال که در آن بقیه ای باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نوشیروان

نوشیروان
دهی است از دهستان علمدارگرگر از بخش جلفای شهرستان مرند، در 44 هزارگزی شمال مرند و 12 هزارگزی راه آهن جلفا به تبریز، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 170 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

نوشیروان

نوشیروان
ابن منوچهر بن قابوس وشمگیر. ششمین ِ آل زیار است، از سال 420 تا 441 هجری قمری حکمرانی کرد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

انوشه روان

انوشه روان
انوشیروان، دارای روان جاوید، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر (ص) در زمان این پادشاه متولد شد
انوشه روان
فرهنگ نامهای ایرانی

بان شیروان

بان شیروان
ده کوچکی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که نزدیک بیرقوند واقع است و 5 خانوار سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

نوشیروانی

نوشیروانی
منسوب به نوشیروان. رجوع به نوشیروان و انوشیروان شود:
به جوی اندرون آب، نوش روان شد
از این عدل و انصاف نوشیروانی.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 393)
لغت نامه دهخدا

نوشروان

نوشروان
انوشیروان. رجوع به انوشیروان شود:
مست است زمین زیرا خورده ست به جای می
در کاس سر هرمز خون دل نوشروان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا