جدول جو
جدول جو

معنی اشعیا

اشعیا(پسرانه)
نجات یهوه، نام یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل
تصویری از اشعیا
تصویر اشعیا
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با اشعیا

اشعیا

اشعیا
نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل معاصر کوروش هخامنش بود و ظاهراً کلمه مزبور بمعنی نجات خداوند است. این کلمه بصورتهای اشعیاه و اشعیاء و شعیاء و شعیا و یشعیاه دیده شده است. صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: اشعیاه (نجات خداوند). اگرچه از تاریخ حیات آن حضرت اطلاع تامی نداریم، لکن همین قدر معلوم است که او پسر آموص است و بزعم یهود آموص برادر امصیا شهریار یهودا بود. خلاصه آن حضرت با عزیا و یوثام و احاز و حزقیا معاصر بود و در ایام سلطنت ایشان نبوت میکرد. اما چون ملاحظه نمائیم میبینیم، که عزیا 52 سال و یوثام و آحاز 16 سال و حزقیا 29 سال سلطنت کردند. واضحست که اشعیا اینقدرها عمر ننمود بلکه در اواخر سلطنت عزیا شروع به نبوت کرد و تا ابتدای سلطنت منسی در آن منصب استمرار همی داشت. و آن حضرت بعضی کتب تاریخی نیز تصنیف فرموده است از قبیل: حیات عزیا و کتاب سیرت حزقیا. و تقریباً آن حضرت با هوشیع و یوهیل و عاموص نبی نیز معاصر بود و تواتر بر آن است که او از جمله اشخاصی بود که بواسطۀ اره بدرجۀ شهادت واصل شدند. لکن ما خبر صحیح و معتنابهی از کیفیت موت و زمان وقوع آن در دست نداریم. (قاموس کتاب مقدس). و صاحب قاموس الاعلام آرد: یکی از انبیای بنی اسرائیل بود و پدرش از نژاد ملوک اموص بشمار میرفت. از تاریخ 759 تا سال 700 قبل از میلاد در بین اسرائیلیان بنشر نبوت پرداخت و در زمان سلطنت یوثام، احاز و حزقیامیزیست و معجزات بسیار بظهور آورد. یهودیان را براه حق دعوت میکرد و آنان را از طریق کفر و بت پرستی بازمیداشت. از این رو مورد قهر و غضب منسی پادشاه همعصر خویش واقع شد و دستور داد وی را دستگیر کنند. اشعیا در حفرۀ درختی پنهان شد ولی باز هم سلطان از وی اغماض نکرد و بفرمان وی اره بر درخت نهادند و او را دو نیمه ساختند. کتابی مشتمل بر 66 باب دارد درباره مناجات و نصایح و خوف از باری تعالی. اشعیا ظهور حضرت مسیح را نیز در این کتاب قبلاً بشارت داده است و از این جهت در بین نصارا بسیار مقبول است و بنام انجیل اشعیا شهرت دارد. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 117 و لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 181 و تاریخ گزیده ص 56 و 57 و یشتها ج 1 ص 72 و مزدیسنا ص 98 و تاریخ ایران باستان ج 1 ص 107 و 117 و 398 و مجمل التواریخ و القصص ص 140 و حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 46 و 47 و 50 و تاریخ کرد ص 68 و 84 شود.
لغت نامه دهخدا

اشقیا

اشقیا
شقی ها، بدبخت ها، تیره بخت ها، سِتَمگَرها، ظالِم ها، بیدادگَرها، جَبّارها، سِتَمکارها، گُرداس ها، جائِرها، سِتَم کیش ها، ظُلم پیشِه ها، جَفا پیشِه ها، جمعِ واژۀ شقی
اشقیا
فرهنگ فارسی عمید

اعیا

اعیا
مانده کردن، خسته کردن، درمانده کردن کسی را در کار، دشوار شدن کار بر کسی، مانده شدن
اعیا
فرهنگ فارسی عمید

اشیا

اشیا
شیء ها، چیزها، چیزهایی که موجود باشد، جسم ها، جمعِ واژۀ شیء
اشیا
فرهنگ فارسی عمید

اعیا

اعیا
درمانده تر. (از المزهر ص 298).
- امثال:
اعیامن باقل و هو رجل من ایاد و قیل من ربیعه... (المزهر ج 1 ص 298).
اعیا من ید فی رحم
لغت نامه دهخدا