معنی اختیارالدین

اختیارالدین: قلعۀ یا حصار اختیارالدین، از قلاع غور. رجوع بحبط ج 2 ص 51، 56، 118، 138، 188، 192، 196، 201، 208، 210، 217، 218، 222، 223، 228، 229، 230، 231، 234، 238، 239، 258، 259، 273، 275 و تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 265 و 372 و 373 و 374 شود

لغت نامه دهخدا

اختیارالدین: حسن تربتی (قاضی...). از قضاه و اکابر رجال مائۀ نهم و اوائل مائۀ دهم هجری است و با سیف الدین احمد تفتازانی و امیر نظام الدین عبدالقادر مشهدی معاصر بوده است. رجوع به حبط ج 2، ص 297 و 313 و 315 و 357 و 417 شود
مغولی بخشی، بگسی از چینی جدید پسی پشیه، چینی میانه پاک دزی بمعنی مرد دارای اطلاعات وسیع، (از فرهنگ فارسی معین). محرر و منشی.
بیشه (امیر). از اکابر غور بعهد اولجایتو. رجوع بذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 25 شود، گذشتن یک بار بر.، گام زدن
غازی شاه. نام یکی از سلاطین بنگاله که از سنۀ 750 تا 753 هجری قمری سلطنت کرده است. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 276 شود

لغت نامه دهخدا

فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با اختیارالدین