قصد می کند او (مفرد مذکر غایب از فعل مضارع از مصدر عنایت)، در فارسی، بدین معنی، چنین معنی می دهد، کشک کنایه از دانستن جواب سر بالای طرف، یا فهمیدن مقصود باطنی اوست که مخالف میل درک کننده است
چنین معنی می دهد، برای مِثال شه از دیدار آن بلّور دلکش / شده خورشید یعنی دل پرآتش (نظامی۲ - ۱۴۹) آیا، برای مِثال شنیدم گشت جانان مهربان، یعنی چنین باشد؟ / چو شمعش دل یکی شد با زبان، یعنی چنین باشد؟ (وحید) به عبارت دیگر، به اصطلاح مثلاً، برای مِثال آن کاو به هندوان شد یعنی که غازی ام / از بهر بردگان نه ز بهر غزا شده ست (ناصرخسرو۱ - ۱۵۱) فقط مثلاً زن یعنی مادر من