معنی یشک - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با یشک
یشک
- یشک
- دندان، دندان تیز و برندۀ جانوران درنده، برای مِثال بسپاریم دل به جستن جنگ / در دم اژدها و یشک نهنگ (عنصری - ۳۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
مشک
- مشک
- ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید
فرهنگ نامهای ایرانی
رشک
- رشک
- حسد، رقابت، حسادت، غبطه، غیرت انبوه، کلانریش، گروبند کژدم حسد حسادت، غلبه، غیرت حمیت
فرهنگ لغت هوشیار