معنی یشته کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی یشته کردن
- یشته کردن((یَ تِ. کَ دَ))
- دعا خواندن، نماز کردن
تصویر یشته کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با یشته کردن
یشته کردن
- یشته کردن
- دعا خواندن و نماز کردن و درود خواندن بر طعام. (ناظم الاطباء). زمزمه کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پشته کردن
- پشته کردن
- فرو ریختن قسمتهایی از سقف و دیوار قنات واریز کردن قنات
فرهنگ لغت هوشیار