جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یاغی گری

یاغیگری

یاغیگری
سرکشی. نافرمانی. عصیان: آوازۀ یاغیگری و ف تنه نوروز در افواه افتاد. (تاریخ مبارک غازانی 16). و یکی از مقدمان مازندران خائف گشته ببندگی نیامد تا اسم یاغیگری بروی افتاد. (تاریخ مبارک غازانی ص 38). غازان خان گناه او (کیاصلاح الدین) ببخشید و چون به ولایت خود به وقت دیگر باز یاغیگری آغاز نهاد. (تاریخ مبارک غازانی ص 41)
لغت نامه دهخدا

یاغیگری

یاغیگری
تجاسر، تمرد، سرکشی، طغیان، عصیان، گردنکشی، نافرمانی
متضاد: اطاعت
متضاد: فرمانبری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

ساقی گری

ساقی گری
ساقی بودن، پیاله گردانی، شراب داری، شغل و عمل ساقی
ساقی گری
فرهنگ فارسی عمید

کاغذ گری

کاغذ گری
کاغذ سازی: (افتتاح کار خانه کاغذ گری (بزمان ناصر الدین شاه)،) (الماثر و الاثار 103)
کاغذ گری
فرهنگ لغت هوشیار