جدول جو
جدول جو

معنی یاردانقلی

یاردانقلی((قُ))
آدم ناشناس، کسی که هویت او مجهول باشد
تصویری از یاردانقلی
تصویر یاردانقلی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با یاردانقلی

یاردانقلی

یاردانقلی
در تداول عامه مردی بی تعصب و لاابالی و کسی که هویت او درست معلوم نیست. یاردانقلی بیگ
لغت نامه دهخدا

یارد انقلی

یارد انقلی
ترکی ک نا شناس آدم ناشناس کسی که هویت او مجهول باشد
یارد انقلی
فرهنگ لغت هوشیار

خاندانقلی

خاندانقلی
دهی است از دهستان ییلاق بخش قروۀ شهرستان سنندج که در 76 هزارگزی شمال باختری قروه و ده هزارگزی شمال باختری چشمه منتش قراردارد. ناحیه ای است واقع در دشت و سردسیر. دارای 350 تن سکنه است که سنی مذهب و کردزبانند، این ده از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات و لبینات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم، گلیم بافی است و راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

ساربانقلی

ساربانقلی
دهی است از دهستان سیس بخش شبسترشهرستان تبریز، واقع در 16 هزارگزی راه شوسۀ صوفیان به شاهپور و 3 هزارگزی راه آهن جلفا. جلگه ای و معتدل، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات است، 738 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا