معنی هولی - فرهنگ فارسی معین
معنی هولی
- هولی((هَ))
- کره اسبی که هنوز زین بر پشت آن نگذاشته باشند
تصویر هولی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هولی
هولی
- هولی
- در هندی نام عیدی و جشنی است، (برهان) (آنندراج)، این جشن را در اوائل فصل بهار برپا می کنند، (فرهنگ عمید)
لغت نامه دهخدا
هولی
- هولی
- کره اسبی که هنوز زین نکرده باشند و به هندی آهسته و هموار باشد. (آنندراج) (برهان) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
بولی
- بولی
- شاشی گمیزی پیشابی آنچه که مربوط بپیشاب است آنچه از ادرار بدست آید آلوده بادرار منسوب بادرار
فرهنگ لغت هوشیار