جدول جو
جدول جو

معنی هوز

هوز
آواز تند و تیز مانند صدایی که از طاس برنجی و امثال آن برخیزد، آواز (بانگ)
تصویری از هوز
تصویر هوز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هوز

هوز

هوز
آواز تند و تیز مانند صدایی که از ظرف فلزی برآید، برای مِثال باز بانگ اندر او فتاد به هوز / آهو آزاد شد ز پنجۀ یوز (نظامی۴ - ۷۰۹)
هوز
فرهنگ فارسی عمید

هوز

هوز
آواز تند وتیز مانند صدائی که از ظرف فلزی بر آید دومین کلمه مصنوعی از کلمات ابجد که مرکب است از ه، و، ز
فرهنگ لغت هوشیار

هوز

هوز
آواز تند و تیز را گویند مانند صدایی که از طاس برنجی و امثال آن برآید، (برهان) :
باز بانگ اندراوفتاد به هوز
آهو آزاد شد ز پنجۀ یوز،
نظامی
لغت نامه دهخدا

هوز

هوز
دومین صورت از صور هشتگانه حروف جُمَّل که شامل سه حرف ’هَ’ و ’و’ و ’ز’ و به ترتیب برابر با پنج و شش و هفت است:
به هر لغت که تو گویی سخن توانی گفت
که اصل هر لغتی را تو ابجد و هوزی.
منوچهری.
- هاء هوز، هاء دوچشم. هاء گرد. مقابل حاء حطی
لغت نامه دهخدا