هواسیده هواسیده لبی را گویند که خون آن کم شده و خشک گردیده و گندمگون شده باشد. (برهان) لغت نامه دهخدا
هراسیده هراسیده ترسانیده شده، تَرسیده، کسی که دچار بیم و ترس شدهوَحشَت زده، مَرعوب، مُتَوَحِّش، خائِف، رَعیب، چَغزیده، نِهازیده، مَروع فرهنگ فارسی عمید