جدول جو
جدول جو

معنی هواسیدن

هواسیدن((هَ دَ))
ترکیدن، خشکیدن و بی رنگ شدن لب از گرما
تصویری از هواسیدن
تصویر هواسیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هواسیدن

هواسیدن

هواسیدن
سوختن از بی آبی و تشنگی. (یادداشت مؤلف) ، پژمرده و گندمگون شدن. کم خون گردیدن چنانکه لب از بیماری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

هواسیده

هواسیده
ویژگی لبی که خون در آن کم شده و خشک و بی رنگ شده باشد
هواسیده
فرهنگ فارسی عمید