جدول جو
جدول جو

معنی هنگ

هنگ((هَ))
وقار، سنگینی، قصد، اراده، معرفت، دانایی، از تقسیمات ارتش که مرکب از سه گردان است
تصویری از هنگ
تصویر هنگ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هنگ

هنگ

هنگ
واحدی در ارتش مرکب از سه گُردان، سپاه
هوشیاری، دانایی، برای مِثال ای همه سیرت تو هنگ و ثبات / چه کنم بی ثبات و بی هنگم (انوری - ۶۹۲)، سنگینی، برای مِثال ز هنگ سپهدار و چنگ سوار / نیامد دوال کمر پایدار (فردوسی - ۱/۳۴۸)
کنایه از وقار، شوکت
زور، قدرت
قصد، آهنگ
هنگ
فرهنگ فارسی عمید

هنگ

هنگ
قبیله و سپاه و یک قسمت از تقسیمات ارتش که مرکب از سه گردان است
هنگ
فرهنگ لغت هوشیار

هنگ

هنگ
زحیر و پیچش شکم. (برهان) ، بختیاری و بهره مندی، ساعات خجسته و مبارک، فهم و فراست و هوش، انغوزه. (ناظم الاطباء). به هندی صمغ درخت اشترغار است. (برهان)
لغت نامه دهخدا

هنگ

هنگ
ذخیره، توشه و قوت، قدرت و توانایی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

هنگ

هنگ
دهی است از بخش درمیان شهرستان بیرجند. دارای 44 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، شلغم و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا