جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هندوان

هندوان

هندوان
جمع هندو: شنوده ایم که هندوان خود را در آتش اندازند، هندوستان: بفرمود کز روم و از هندوان سواران جنگ ویلان و گوان... کمربسته خواهیم سیصد هزار ز دشت سواران نیزه گذار. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار

هندوان

هندوان
دهی است از بخش حومه شهرستان خوی. دارای 90 تن سکنه، آب آن از رود قطور و محصول عمده اش غله، حبوب، کرچک، کدو و کار دستی مردم جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

هندوان

هندوان
نهری است بین خوزستان و ارجان و بر آن ولایتی واقع است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

هندوانه

هندوانه
سیاه، رنگی مانند رنگ زغال برای مِثال خاقانی است هندوی آن هندُوانه زلف / وآن زنگیانه خال سیاه مدوّرش (خاقانی - ۲۱۹)
هندوانه
فرهنگ فارسی عمید

هندوانه

هندوانه
میوه ای درشت با پوست ضخیم، مغز لطیف و آبدار و سرخ یا زرد، تخم های ریز، بوتۀ خزنده با برگ های بریده و شاخه هایی که روی زمین می خوابد
هندوانۀ ابوجهل: در علم زیست شناسی حنظل
هندوانه
فرهنگ فارسی عمید

هندوانی

هندوانی
ساخته شده در هند، کنایه از شمشیری که در هند می ساخته اند، برای مِثال زبان در میان دو لب چون نیامی / که ناگه از او برکشی هندوانی (منوچهری - ۱۳۹)
هندوانی
فرهنگ فارسی عمید

زندوان

زندوان
پیشوای زردشتی، زندخوان، سرودگوی
بُلبُل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، هِزارآوا، زَندباف، عَندَلیب، مُرغ خوُش خوٰان، هِزاران، فَتّال، صُبح خوٰان، شَباهَنگ، مُرغِ سَحَر، زَندلاف، هِزار، بوبَردَک، مُرغِ چَمَن، شَب خوٰان، زَندواف، هِزاردَستان، بوبُرد
زندوان
فرهنگ فارسی عمید