معنی هن و هن - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هن و هن
هن و هن
هن و هن
کنایه از نفس نفس زدن حاصل از خستگی و یا بیماری است
لغت نامه دهخدا
فن و فن
فن و فن
آوازی که از بینی بهنگام گرفتگی آن و حالت زکام برآید
فرهنگ لغت هوشیار
من و من
من و من
سخن جویده جویده و تو دماغی تانی و درنگ بسیار در سخن گفتن: (شنوندگان او یعنی سید میران و هما از من منهای نا مفهومش رو هم رفته چیزهایی که باید بفهمند فهمیدند.) (شام. 363)
فرهنگ لغت هوشیار
فن و فن
فن و فن
آوازی که از بینی به هنگام گرفتگی آن و زکام برآید. (فرهنگ فارسی معین). فِن فِن. - فن و فن کردن. رجوع به این ماده شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.