معنی همبازی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با همبازی
همبازی
- همبازی
- شریک بودن. همباز بودن. انبازی. شرکت. رجوع به همباز شود
لغت نامه دهخدا
هم بازی
- هم بازی
- کسی که با دیگری بازی می کند، دو نفر که با یکدیگر بازی کنند
فرهنگ فارسی عمید
هنبازی
- هنبازی
- شراکت: فردارهای ستارگان بمدت هنبازی، رفاقت، همتابودن نظیر بودن، همکاری
فرهنگ لغت هوشیار
هم بازی
- هم بازی
- کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند، هنرپیشه ای که با هنرپیشه دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند
فرهنگ فارسی معین
امبازی
- امبازی
- انبازی. شرکت و اشتراک. همکاری. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به انبازی شود
لغت نامه دهخدا