معنی هکهک - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هکهک
هکهک
هکهک
صدای گریه که در گلو افتد، سِکسِکه، انقباض ناگهانی و غیرارادی عضلۀ دیافراگم که به صورت صداهای پی در پی از حلق خارج می شود، زَغَنگ، هُکچه، سَچُک، هُکَک، فُواق، اِسکِرَک، سَکیله، اُشکوهه
فرهنگ فارسی عمید
هکهک
هکهک
آواز گریه که در گلو باشد. (انجمن آرا) : صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد گریۀخونین او در سجده گاه او ببین. امیرخسرو. رجوع به هق هق شود
لغت نامه دهخدا
هکوک
هکوک
جای درشت سخت، جای آسان نرم، فربه، مرد شوخ چشم بی باک شتاب زده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هکوک
هکوک
مرد شوخ بی باک شتاب زده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.