معنی هق و هق
- هق و هق((هِ قُ هِ))
- آوای گریه شدید، صدای گریستن سخت
واژههای مرتبط با هق و هق
هق و هق
- هق و هق
- نادرست نویسی هغ و هغ هک و هک
هق وهق
- هق وهق
- آوای گریه شدید صدای گریستن سخت: (نرگس پایین اطاق هق وهق گریه میکند)
دق و لق
- دق و لق
- پارسی تازی گشته: دک و لک خشک و تهی
شق و رق
- شق و رق
- چوبسان راست و خشک صاف و هموار و سخت مانند کاغذ آهار دار، کسی که راست و مستقیم راه رود. یا شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن
تق و لق
- تق و لق
- هر چیزی که از کار افتاده و نظم و ترتیب آن به هم خورده باشد، ویژگی ماشینی که پیچ ومهره اش از هم دررفته باشد
لق و دق
- لق و دق
- نادرست نویسی لغ و دغ پارسی است زمین سخت و بی گیاه زمین هموار و سخت که فاقد درخت و گیاه باشد
لق و پق
- لق و پق
- نادرست نویسی لغو پغ پارسی است چیزی که در جای خود جنبان باشد نا استوار که در جای خود بجنبد: پیچ و مهره لق. یا تخم مرغ لق. تخم مرغ فاسد شده وگندیده. یا لق و لق. نااستوار و سست
هن و هن
- هن و هن
- بزحمت نفس کشیدن بر اثر خستگی و تلاش بسیار
تق و لق
- تق و لق
- نیمه تعطیل، زهوار دررفته، فرسوده
