معنی هفت و هشت - فرهنگ فارسی معین
معنی هفت و هشت
- هفت و هشت
- هفت یا هشت عدد از چیزی، گفتار خصومت آمیز و وحشت انگیز، آواز سگ
تصویر هفت و هشت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هفت و هشت
هفت و هشت
- هفت و هشت
- کنایه از گفتار خصومت آمیز و وحشت انگیز، آواز و فریاد سگ را نیز گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
هفت وهشت
- هفت وهشت
- هفت یا هشت عدد ازچیزی، گفتار خصومت آمیز و وحشت انگیز، آوازسگ
فرهنگ لغت هوشیار
هشت و مشت
- هشت و مشت
- از اتباع است به معنی جنگ کردن بامشت و لگد و سیلی و امثال آن. (برهان) :
با یک تنه تن خود چون پس همی نیایی
اندرمصاف مردان کی مرد هشت و مشتی ؟
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
هفت و شش
- هفت و شش
- هفت کوکب یعنی قمر و عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل، و شش جهت یعنی تحت و فوق و یمین و یسار و پس و پیش. (برهان)
لغت نامه دهخدا