جدول جو
جدول جو

معنی هفت حرف

هفت حرف((~. حَ))
بیست و هشت حرف الفبا را به چهار بخش (هر یک شامل هفت حرف) بنابر انتساب آن ها به عناصر اربعه تقسیم کنند، اینچنین، هفت حرف آبی، ج، ز، ک، س، ق، ث، ظ، هفت حرف آتشی، ا، ه، ط، م، ف، ش، ذ، هفت حرف خاکی، د، ح، ل
تصویری از هفت حرف
تصویر هفت حرف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هفت حرف

هفت حرف

هفت حرف
هفت وات بیست وهشت حرف الفبارا بچهاربخش (هریک شامل هفت حرف) بنابرانتساب آنها بعناصراربعه - تقسیم کنند اینچنین: یا هفت حرف آبی. ز ک س ق ث ظ. یاهفت حرف آتشی: ا ه ط م ف ش ذ. یا هفت حرف خاکی: د ح ل ع ر، غ. یاهفت حرف باده (هوایی) : ب و ن ص ت ض
فرهنگ لغت هوشیار

هفت مرد

هفت مرد
هفت دسته مردان خدا، برای مِثال گردنکش هفت چرخ گردان / محراب دعای هفت مردان (نظامی۳ - ۳۶۹)، اصحاب کهف، هفت تنان، حضرت محمد و خلفای راشدین و حسنین
هفت مرد
فرهنگ فارسی عمید

هفت برگ

هفت برگ
مازریون، درختچه ای خودرو و زینتی، با پوست قهوه ایی رنگ، میوۀ گرد و قرمز و دانه های گلابی شکل، کانیرو، خامالا، خامالاون، خامالیون، خاماون، خامالیوس
هفت برگ
فرهنگ فارسی عمید

هفت ذرع

هفت ذرع
هفت گز. توضیح - این ترکیب در تداول بصورت واحدی برای اندازه گرفتن طول بکارمیرود: (هفت ذرع کفن)
فرهنگ لغت هوشیار

هفت گره

هفت گره
کنایت از هفت آسمان. (برهان) :
گر هفت گره به چرخ دادی
هفتاد گره بدو گشادی.
نظامی.
، کنایت از هفت زمین یا هفت کشور. (برهان) :
زین دو سه چنبر که بر افلاک زد
هفت گره بر کمر خاک زد.
نظامی
لغت نامه دهخدا