معنی هفت بکر
- هفت بکر((~. بِ))
- هفت سیاره، هفت اجرام
واژههای مرتبط با هفت بکر
هفت بهر
- هفت بهر
- قسمت هفتگانه بروج
هفت بهر
- هفت بهر
- تقسیم هر برج است به هفت قسمت متساوی و دادن هر قسمت به صفتی خاص به کوکبی از کواکب. (یادداشت مؤلف)
هفت بحر
- هفت بحر
- هفت دریا. (یادداشت مؤلف) :
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک روی تر شوی.
حافظ
هفت بر
- هفت بر
- هفت ضلعی. سطحی که دارای هفت ضلع باشد
هفت کار
- هفت کار
- چیزی که در آن هفت رنگ به کار رفته باشد،
برای مِثال باز فراش چمن یعنی نسیم نوبهار / بر چمن گسترده فرشی از پرند هفت کار (ابن یمین - ۵۵۰)
هفت تیر
- هفت تیر
- نوعی سلاح گرم کوچک دستی که هفت فشنگ در آن جا می گیرد
هفت برگ
- هفت برگ
- مازریون، درختچه ای خودرو و زینتی، با پوست قهوه ایی رنگ، میوۀ گرد و قرمز و دانه های گلابی شکل، کانیرو، خامالا، خامالاون، خامالیون، خاماون، خامالیوس
هفت دور
- هفت دور
- هفت دور ومدن که هر دوری شامل هزارسال است وتعلق بیکی از هفت سیاره دارد وچون هزار سال تمام شود دور سیاره دیگر آغاز گردد. این ادوار رااززحل آغازکنندوبترتیب فرودآیندتا بماء (قمر) رسند. زحل مشتری مریخ شمس (آفتاب) زهره عطارد قمر واکنون مادر دور قمرهستیم. توضیح بعضی گویند هر دوری هفت هزارسال است و مجموع ادوار چهل ونه هزارسال باشد و چون این ادوار تمام شود قیامت قایم گردد
هفت تیر
- هفت تیر
- سلاح آتشین کمری که جای هفت فشنگ دارد
