جدول جو
جدول جو

معنی هفت اختر

هفت اختر((~. اَ تَ))
هفت برادران، صورت فلکی خرس بزرگ
تصویری از هفت اختر
تصویر هفت اختر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هفت اختر

هفت اختر

هفت اختر
قمر و عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل. سیارات سبع. نام فارسی آنها این است: ماه، تیر، ناهید، خورشید یا مهر، بهرام، برجیس وکیوان. (یادداشت مؤلف). به اعتقاد قدما جای این سبعۀ سیاره به ترتیب در هفت فلک یا هفت آسمان است: ماه در فلک اول، تیر در فلک دوم، ناهید در فلک سوم، مهردر فلک چهارم، بهرام در فلک پنجم، برجیس در فلک ششم، کیوان در فلک هفتم. (از غیاث اللغات) :
تا براین هفت فلک سیر کند هفت اختر
همچنین هفت پدیدار کند هفت اورنگ.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 206).
نهاد عالم و ترکیب چرخ و هفت اختر
شد آفریده به ترتیب از این چهار گهر.
ناصرخسرو.
وین هفت گوهران گدازان را
سقراط بازبست به هفت اختر.
ناصرخسرو.
روزی دهان پنج حواس و چهارطبع
خوالیگران نه فلک و هفت اخترند.
ناصرخسرو.
ای دشمن تو بمانده اندر ششدر
زیر قدمت باد سر هفت اختر.
مسعودسعد.
خرد فراوان داری همی چرا نالی
از این دوازده برج نگون و هفت اختر؟
مسعودسعد.
یک دو شد از سه حرفش چاراصل و پنج شعبه
شش روز و هفت اختر، نه قصر و هشت منظر.
خاقانی.
به پرگار هفت آسمان بلند
به فهرست هفت اخترارجمند.
نظامی.
برکشیده بر این صفت یکسر
هفت گنبد به طبع هفت اختر.
نظامی.
بود هفت اختر و دوازده برج
پیش او سرگشاده درج به درج.
نظامی.
خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای
دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی.
حافظ
لغت نامه دهخدا

هفت اختان

هفت اختان
هفت خواهران هور ماه بهرام ناهید کیوان برجیس تیر
هفت اختان
فرهنگ لغت هوشیار

هفت اخبار

هفت اخبار
هفت تن اند ازجمله سیصدوپنجاه وشس مردان غیب (رجال الغیب)
هفت اخبار
فرهنگ لغت هوشیار

هفت اختران

هفت اختران
هفت اختر. هفت سیاره. هفت کوکب:
گشایندۀ راز هفت اختران
ولایت خداوند هشتم قران.
نظامی.
شمسۀ نه مسند هفت اختران
ختم رسل، خاتم پیغمبران.
نظامی.
رجوع به هفت اختر شود
لغت نامه دهخدا

هفت اختان

هفت اختان
کنایه از هفت کوکب است که زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد و قمر باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا