جدول جو
جدول جو

معنی هشپلک

هشپلک((هُ پُ لَ))
سوت، سوتی که با دست و دهان بزنند
تصویری از هشپلک
تصویر هشپلک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هشپلک

هشپلک

هشپلک
آوازی است کبوتربازان بوقت کبوترپروراندن بادوسرانگشت دست از دهانبیرون کنند
فرهنگ لغت هوشیار

هشپلک

هشپلک
صدایی که با گذاشتن دو سر انگشت در میان لب ها از دهان برمی آورند، سوت
هشپلک
فرهنگ فارسی عمید

هشپلک

هشپلک
صدایی است که کبوتربازان به وقت کبوتر پرانیدن با دو سر انگشت دست از دهان بیرون کنند (برهان) ، و آن چنان باشد که سرانگشت در دهان خود نهند و به تندی نفس زنند، یعنی پف کنند تا صدای بلند از آن برآید و کبوتران از آن برمند و پرند. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

شپلک

شپلک
مصغرشپل. (فرهنگ نظام) (انجمن آرا). رجوع به شپل شود
لغت نامه دهخدا