جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هروشر

هروشر

هروشر
مندرس پاره پاره و آویخته، آنکه جامه اش دریده ومندرس وریخته وآویخته
فرهنگ لغت هوشیار

هروهر

هروهر
شدت وامتداد خنده (آهسته تر ازقهقه)، یا هروهر خندیدن، بشدخندیدن، بشدت وبسیاری جریان وسیلاب یافتن وفروریختن مایع: (یک ساعت است که ازدماغ فلانی هروهرخون می آید) (بیست وچهارساعت است که هروهر باران می آید)
فرهنگ لغت هوشیار

هرور

هرور
قلعه ای است از اعمال موصل. (منتهی الارب). دژ منیعی است از اعمال موصل در طرف شمال آن که تا موصل سی فرسخ فاصله دارد. از هکاریه شمرده میشود. و از آنجا تا عمادیه سه میل مسافت است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا