جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هرزگی

هرگزی

هرگزی
همیشگی، ابدی، برای مِثال ای طمع کرده ز نادانی به عمر هرگزی / با فزونیّ و کمی مر هرگزی را کی سزی؟ (ناصرخسرو - ۴۱۹)
هرگزی
فرهنگ فارسی عمید

هرگزی

هرگزی
مرکب از هرگز + یاء نسبت. (حاشیۀ برهان چ معین). ابدی و لایزالی. (آنندراج) (برهان). ابدی. سرمدی. همیشگی. فناناپذیر. (یادداشت به خط مؤلف) :
زمین را بلندی نبد جایگاه
یکی هرگزی تیره بود و سیاه.
فردوسی.
ای طمع کرده به نادانی، به عمر هرگزی
با فزونی و کمی، مر هرگزی را کی سزی ؟
ناصرخسرو.
- ناهرگزی، ناپایدار. فناپذیر. به کنایت دنیا:
اندر این ناهرگزی از بهر آن آوردمان
تا بیلفنجیم از اینجا ملک و مال هرگزی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا