جدول جو
جدول جو

معنی هر

هر((هَ یا هُ))
دانه ای که در میان گندم روید و خوردن آن ضرر دارد
تصویری از هر
تصویر هر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هر

هر

هر
راندن و خواندن گوسفندان
هر را از بر ندانستن: نیکویی را از بدی تمیز ندادن، چیزی ندانستن، چیزی نفهمیدن
هر
فرهنگ فارسی عمید

هر

هر
آنکه هر لحظه به دری روی آرد و به خانه ای رود، هر جایی، بی پایه، بی اساس، بی ربط
هر
فرهنگ فارسی معین