هخر هخر قسمتهای مایع جسدومردار: (ازخون وپلیدی وهخرونسا همیدون سرگربه وسگ جدا) (زرتشت بهرام) فرهنگ لغت هوشیار
ذخر ذخر چیزی که نگاهداشته شده برای وقت احتیاج پس انداز پس افکنده ذخیره جمع اذخار. پنهان کردن پنهاناندن، اندوختن پس انداز، اندوخته فرهنگ لغت هوشیار
هور هور خورشید، آفتاب، خور، خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پرهیزکار در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی فرهنگ نامهای ایرانی
سخر سخر تنبل به تنبل جامه صبرم بریدند به زشتی پرده نامم دریدند (گرگانی) فسوس کردن دست انداختن افسوسیدن (مسخره کردن) فرهنگ لغت هوشیار