کت ومت کت ومت عیناً، کاملاً، برای مِثال روی زشت آن بداختر نحس و شوم / راست گویم کت ومت مانَد به بوم (فرزدق - لغتنامه - کت و مت) فرهنگ فارسی عمید
هت و مت هت و مت در تداول عامه، عیناً. شبیه تام و تمام. بعینه: هت و مت فلان است، یعنی شباهتی تمام بدو دارد، بعینه اوست، یکباره شبیه به اوست. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
کت و مت کت و مت بعینه، عینا: (فنی کت مت بف ن میماند: {} روی زشت آن بد اختر نحس و شوم راست گویم کت و مت ماند ببوم) (فرزدق رشیدی) فرهنگ لغت هوشیار
هچ ومچ هچ ومچ آواز بوسه: (شنیدم ازدرعشرت سراکه خوش کوکاست برای هچ ومچ بوسه باغزل خوانی) (فوقی یزدی) فرهنگ لغت هوشیار
هتک ومتک هتک ومتک دریدن پرده ومانندآن، رسواکردن مفتضح ساختن، پرده دری، رسوایی افتضاح: (چون شخص به هتک استار وافشای اسرارمردم مشهوراست)، ربودگی ناموس بی عفتی. یا هتک احترام. بی احترامی کردن، یا هتک حرز. شکستن حصاروپناهگاه ومانندآن، عباتست ازتخری فرهنگ لغت هوشیار