جدول جو
جدول جو

معنی هار شدن

هار شدن((شُ دَ))
به بیماری هاری دچار شدن، مغرور و سرمست شدن بر اثر افزونی مال و قدرت
تصویری از هار شدن
تصویر هار شدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هار شدن

هار شدن

هار شدن
به بیماری هاری دچارشدن، مغرور و سر مست شدن بر اثر فزونی مال و قدرت
فرهنگ لغت هوشیار

هار شدن

هار شدن
به بیماری هاری مبتلا گشتن، در تداول، مغرور و سرمست گردیدن. کجرفتار شدن بر اثر ازدیاد مال و قدرت و از این قبیل، سخت معجب و خویشتن ناشناس شدن
لغت نامه دهخدا

بار شدن

بار شدن
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار

هدر شدن

هدر شدن
بهدر رفتن: (دمنه گفت: عاقبت وخیم کدام است ک گفت: هدرشدن خون او)
هدر شدن
فرهنگ لغت هوشیار

هوار شدن

هوار شدن
بخانه کسی ناخوانده بمهمانی رفتن، توضیح گاه نیز مهمان درمقام فروتنی و تعارف یا نقل عمل خویش گوید: دیشب ما بر و بچه ها سر فلان کس هوارشدیم. (این اصطلاح مترادف خراب شدن (بهمین معنی) است
فرهنگ لغت هوشیار