معنی ویژه - فرهنگ فارسی معین
معنی ویژه
ویژه((ژِ))
خاص، خالص، برگزیده، مخصوصاً، خصوصاً
تصویر ویژه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ویژه
ویژه
ویژه
خالص پاک بی آمیزشی: (ویژه می کهنه کش شگت چوگیتی جوان دل چو سبک شد زعشق درده رطل گران) (مسعود سعد رشیدی) (الامتحاض شیر ویژه خوردن)، خاص مخصوص: (صد و سی سپر ویژه شه زر غلافش ز دیبا نگارش گهر) (اسدی رشیدی)، از خواص ندیم مقرب جمع
فرهنگ لغت هوشیار
ویژه
ویژه
خاص، خاصه، برگزیده، برای مِثال بفرمود تا نوذرش رفت پیش / ابا ویژگان و بزرگان خویش (فردوسی - ۱/۲۲۲) خالص به ویژه مثلاً به خصوص، خصوصاً، مخصوصاً
فرهنگ فارسی عمید
ویژه
ویژه
charakterystycznie, charakterystyczny, szczególnie, idiosynkratyczny, specjalny, specjalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
ویژه
ویژه
характерно , отличительный , особенно , идиосинкразический , специальный , особенно
دیکشنری فارسی به روسی
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.