جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ویزا

ویزا

ویزا
اجازه نامه ای که نمایندۀ یک کشور، برای سفر به آن کشور، به اتباع بیگانه می دهد، روادید
ویزا
فرهنگ فارسی عمید

ویزا

ویزا
لاتینی به مانک دیده شده روادید توضیح و امضای گذر نامه از طرف هیئت سیاسی کشوری بیگانه که بمنزله اجازه ورود صاحب گذرنامه به آن کشور است روادید
فرهنگ لغت هوشیار

ویزا

ویزا
روادید، توشیح و امضای گذرنامه از طرف هیأت سیاسی کشوری که دارندۀ گذرنامه قصد رفتن بدان را دارد، و آن به منزلۀ اجازۀ ورود صاحب گذرنامه به آن کشور است
لغت نامه دهخدا