ول کننده رهاکننده، دست بردارنده: تو که ول کن نیستی. یا ول کن معامله نبودن، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کارها در دعوا و معرکه کردن دنباله کاری را رها نکردن
دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه واقع در 35 هزارگزی شمال خاوری ترک و 14 هزارگزی شوسۀ میانه به خلخال، دارای 175 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
دهی است جزو دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در یک هزارگزی خاور راه ماشین رو خواجه ولی. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 151 تن، آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبه ای است جزو دهستان برغان ولیان بخش کرج شهرستان تهران. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 1793 تن است. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، میوه جات مختلف و فراوان و لبنیات و عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در حدود 25 باب دکان دارد. صنایع دستی آن کرباس بافی است. دبستان شش کلاسه و صندوق پست دارد و از طریق قلعه چندار ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
در تداول، ول کننده. رهاکننده، دست بردارنده. - ول کن معامله نبودن، در تداول، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کار یا در دعوا و معرکه کردن. دنبالۀ کاری را رها نکردن. (لغات عامیانۀ جمال زاده)
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بَلَک، سُرخ وَلیک، قَرَه گیلِه، وَلَک، کومار، کورچ، کِویچ، مارِخ، سیاه الله از درختان جنگلی ایران، زالزالک وحشی لکن، برای مِثال دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست / در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۳)