معنی وله - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با وله
وله
وله
فرمگینی اندوهگینی، بی تابی، هاژی سرگشتگی، شوریدگی شیدایی سخت غمگین شدن، حیران شدن از شدت حزن وجدیا حزن، غمیگین، حیرانی سرگشتگی، افراط وجد
فرهنگ لغت هوشیار
وله
وله
در تداول مردم قزوین، جنبش و حرکت بسیار جنبندگان خرد در فضای کم، چنانکه خاکشی یا ماهی در آب، و همیشه با فعل زدن به کار رود
لغت نامه دهخدا
وله
وله
دهی است جزو دهستان لورا و شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران واقع در 500 گزی راه شوسۀ کرج به چالوس دارای 450 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود
لغت نامه دهخدا
وله
وله
قهر، خشم. (برهان). خشم و غضب. (غیاث اللغات) ، خشمگین. (آنندراج) ، ناز. (برهان) (انجمن آرا) ، عاشق زار. (برهان)
لغت نامه دهخدا
بله
بله
تری، نمناکی، رطوبت، طراوت جوانی کلمه جواب، آری کلمه جواب، آری
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.