وکیل دربار و نایب مناب. (برهان) (آنندراج). نماینده ای بوده است که امرا و حکام اطراف در درگاه پادشاه مقیم میداشته اند که کارهای مربوط به ایشان را انجام دهد و مراقب مصالح کار باشد: انوشروان ترتیب وزارت او چنان کرد که دبیر بزرجمهر و نایب نزدیک کسری آمدشد توانستی کرد و ما این نایب را وکیل در خوانیم و به پهلوی ایرانمازغر گفتندی. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 91). و بوسعد مسعدی را که معتمد و وکیل در است (وکیل در از جانب خوارزمشاه) از جهت وی مثال داده شد تا آن را به زودی نزدیک وی برند و برسانند و جواب بیارند تا بر آن واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ دانشگاه مشهد ص 104)
آنچه از نمد پوشیده شده. یا سپر کیل دار. سپری که از موی بز پوشیده باشند: بزر خشت بر سر سپر کیل دار گذشت و بدیگر سوا فکند خوار. توضیح کسره اضافت و صفی بمناسبت وزن شعر حذف شده (ایضا ح)
پوشیده از یک پارچه ای، (ناظم الاطباء)، کیل دارنده، آنچه از نمد پوشیده شده، (فرهنگ فارسی معین)، - سپر کیل دار، سپری که از موی بز پوشیده باشند، (فرهنگ فارسی معین) : بزد خشت بر سه سپر کیل دار گذشت و به دیگر سو افگند خوار، (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 212)
رغی است افسانه ای که آن را طیطو هم گویند. سیمرغ دریا. در کلیله چ 1 قریب ص 102، 103 و چ مینوی ص 110 وکیل دریا آمده و در همان داستان از او به سیمرغ تعبیر شده است. در کلیلۀ عربی ابن مقفع چ مرصفی چ 5 ص 227 وکیل البحر و در حاشیه وکیل البحر و فی بعض النسخ الموکل بالبحر و در چ اب لویس ص 107 الموکل بالبحر (دو جا) آمده است و از سیاق مثل چنین به دست می آید که حیوانی است دریائی یا افسانه ای که وجود خارجی ندارد. وکیل هم در این ترکیب به معنی موکل و مظهر و سمبول است.رودکی هم در کلیله و دمنۀ منظوم گفته: پادشا سیمرغ دریا را ببرد خانه (خایه) و بچه بدان تیتو سپرد. سیمرغ معروف هم در روایات زردشتی در میان دریا جای دارد. در ’رشن یشت’ بند 17 آمده: و اگر هم تو ای رشن پاک در بالای درخت سئنه (سیمرغ) باشی در میان دریای فراخکرت (آن درختی که) داروهای نیک در بر دارد و دارای داروهای درست و درمان بخش است (درختی که) ’همه رادرمان بخش’ نام دارد و در آن تخمهای همه گیاهان نهاده شده ما تو را به یاری میخوانیم. دریای فراخکرت رابرخی دریای خزر و بعضی دریای عمان دانسته اند. در فرهنگهای پارسی و اشعار قدماء ’سیرنگ’ به معنی سیمرغ آمده، بیت ذیل از فردوسی در دست است: از آنجایگه بازگشتن نمود که نزدیک دریای سیرنگ بود. دریای سیرنگ ممکن است به دو معنی گرفته شود: 1- دریایی که سیمرغ در آن میزیست. 2- دریای موسوم به سیرنگ. به هرحال در این بیت تأثیر روایت کهن سال اوستا (مبنی بر زیستن سیمرغ در دریا) هویداست. (فرهنگ فارسی معین)