جدول جو
جدول جو

معنی وقص

وقص((وَ))
شکستن (گردن و غیره)، در علم عروض جمع بین اضمار و خبن. «آن است که دوم فاصله را بیفکنند (از متفاعلن) «مفاعلن» ماند و «مفاعلن» چون از «متفاعلن» منشعب باشد آن را موقوص خوانند یعنی گردن کوتاه و چون از سه متحرک فاصله بدین
تصویری از وقص
تصویر وقص
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وقص

وقص

وقص
آک کمبود، گردن شکستن، گردن کوتاه کردن در سرواد اگر از (متفاعلن) وات (ت) را بردارند (مفاعلن) را گردن کوتاه (موقوص) خوانند
فرهنگ لغت هوشیار

وقص

وقص
جَمعِ واژۀ اوقص (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، به معنی گردن کوتاه، یا مرد گردن کوتاه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

وقص

وقص
گردن شکستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، شکسته شدن گردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). لازم و متعدی استعمال شده. (منتهی الارب)، کوفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و فعل آن از باب ضرب آید. (منتهی الارب)، عیب کردن و کم کردن، کم شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، (اصطلاح عروض) جمع کردن است اضمار و خبن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). وَقَص. (منتهی الارب). حذف تاء متفاعلن است که به مفاعلن برمیگردد و اوقص نامیده میشود. (تعریفات). افکندن دومین حرکت متحرک است. و در پاره ای ازرسائل عروض آمده که وقص و اضمار واقع نشوند مگر در متفاعلن. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و اقرب الموارد شود. توضیح آن است که دوم فاصله را بیفکنند (از متفاعلن) مفاعلن ماند و مفاعلن چون از متفاعلن منشعب باشد، آن را موقوص خوانند یعنی گردن کوتاه و چون از سه متحرک ِ فاصله بدین زحاف یکی ساقط میشود آن را به کوتاهی گردن تشبیه کردند. (المعجم چ دانشگاه ص 83)
لغت نامه دهخدا