معنی وفود
وفود
((وُ))
رسالت، پیام آوری، جمع وافد
تصویر وفود
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با وفود
وفود
وفود
وافد، وارد شدن، رسیدن، آنان که به جایی پیغام می برند، رسولان
فرهنگ فارسی عمید
وفود
وفود
فرستادگی، پیام آوری، جمع وافد، در آیندگان
فرهنگ لغت هوشیار
ودود
ودود
بسیار مهربان، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
وفور
وفور
فراوانی، فراوان
فرهنگ واژه فارسی سره
ورود
ورود
اندر رفت، راهیابی، درون روی، درون شد
فرهنگ واژه فارسی سره
وجود
وجود
هستی، فرتاش
فرهنگ واژه فارسی سره
سفود
سفود
سیخ بابزن
فرهنگ لغت هوشیار
ودود
ودود
بسیار مهربان، دوستدار
فرهنگ فارسی عمید
ولود
ولود
ویژگی زنی که بسیار می زاید، بسیار زاینده
فرهنگ فارسی عمید