جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وغیش

وغیش

وغیش
انبوه، فراوان، بسیار، برای مِثال معذورم دارند که اندوه وغیش است / واندوه وغیش من از آن جعد وغیش است (رودکی - ۵۲۱)، بیشه، نیستان
وغیش
فرهنگ فارسی عمید

وغیش

وغیش
بیار فراوان (مال عمر باغ خانه ملک) : (معذورم دارند که اندوه وغیش است اندوه وغیش من ازان جعد وغیش است) (رودکی)، پرپشت انبوه: (چو خط دست عطا بخش تو بزیبایی کدام جعد مسلسل کدام زلف و غیش ک)
وغیش
فرهنگ لغت هوشیار

بغیش

بغیش
دهی از دهستان مازون بخش حومه شهرستان نیشابور در 12 هزارگزی شمال نیشابور. دامنه. معتدل. سکنۀ آن 729 تن است. آب از رودخانه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی آن زراعت و گله داری است. معدن گچ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

آغیش

آغیش
به معنی طاهر به یونانی، فنجنکشت، (مخزن الادویه)، رجوع به آغلیس شود
لغت نامه دهخدا

وحیش

وحیش
جانور دشتی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وحش شود. ج، وحشان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

وغیه

وغیه
اندک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جزء کوچک. (ناظم الاطباء) : وغیه من خیر، اندک از خیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا