معنی وغی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با وغی
وغی
وغی
وغا در فارسی پرخاش غوغا (این واژه پارسی است بنگرید به غوغا)، جنگ، وزوز آوای کبت و مگس کارزار جنگ. بانگ و خروش شور و غوغا، شور و غوغای جنگ (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
وغی
وغی
بانگ و خروش. (منتهی الارب) (آنندراج). شور و غوغا، جنگ. شغب و شور. جنگ و کارزار را نیز وَغی نامند از جهت شور و غوغای آن. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به وغا شود
لغت نامه دهخدا
ولی
ولی
پدر و مادر، کفیل، دوست، یار نیکان، بالاترین مقام در دین اسلام پس از پیامبر (ص)، لقب علی (ع)، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
وغیش
وغیش
انبوه، فراوان، بسیار، برای مِثال معذورم دارند که اندوه وغیش است / واندوه وغیش من از آن جعد وغیش است (رودکی - ۵۲۱) ، بیشه، نیستان
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.