معنی وغست
- وغست((وَ غَ))
- ظاهر، آشکارا
واژههای مرتبط با وغست
وغست
- وغست
- ظاهرا آشکارا. یا به وغست. علانیه: آشکارا: (جنید گفت که ما این علم (تصوف) در سردابه ها و خانه ها گفتنیم نهان شبلی آمده و آنرا بر سر منبر برد بر خلق به وغست به تشنیع)
وغست
- وغست
- ظاهر، آشکار
وغست
- وغست
- ظاهر و آشکار. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا)
وغستن
- وغستن
- ظاهر کردن، آشکار کردن
ورست
- ورست
- واحدمسافت معادل 3500 قدم یا 06، 1 کیلومتر: از چارپاخانه هفت ورس دیگر که طی کردیم باز قراول خانه است و هفت ورس دیگر که طی کردیم دربین راه گنبد کوچکی بوند که خراب شده
وغستن
- وغستن
- اظهار ساختن آشکار کردن: (و وغستن این طریق (تصوف) در طبقه ثانی (صوفیان) بیشتر بود)
ورغست
- ورغست
- برغست
ویست
- ویست
- قسمی بازی باورق
ورغست
- ورغست
- برغست، گیاهی است شبیه به اسفناج که پخته آن در بعضی خوراکی ها به کار می رود
