معنی وغب - فرهنگ فارسی معین
معنی وغب
- وغب((وَ))
- احمق، گول، ناکس، فرومایه، دارای بدن ضعیف
تصویر وغب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با وغب
وغب
- وغب
- کالای پست به درد نخور، شتر تنومند، سست اندام احمق گول، ناکس فرومایه، دارای بدن ضعیف، جمع اوغاب
فرهنگ لغت هوشیار
رغب
- رغب
- خواسته شده خواهشیدن، آزیدن آز کردن، شکمبارگی، رویگردانی، زارزدن
فرهنگ لغت هوشیار