جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وعل

وعل

وعل
بز کوهی، در علم زیست شناسی حیوانی علف خوار شبیه آهو با شاخ های بلند و ریش دراز که برای گوشتش شکار می شود، پاژَن، پازَن
وعل
فرهنگ فارسی عمید

وعل

وعل
جَمعِ واژۀ وعل، به معنی بز کوهی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

وعل

وعل
وَعِل. وُعُل. بز کوهی. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). ج، اوعال، وعول، وُعُل، موعله، وَعِلَه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مهتر و شریف و توانا، پناه جای. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، چاره. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) : ما لک عنه وعل، یعنی نیست تو را چاره ای از وی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، هم علینا وعل واحد، ایشان بر ما مجتمعاند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
نام ماه شوال. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). نزد قدما نام ماه شوال، و جمع آن اوعال و وعلان است. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

وعل

وعل
بر بلندی برآمدن. (
منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا